سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، کسی را که به خانه اش یورش بَرَندو او [در دفاع از خانواده اش [نجنگد، دشمن می دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :36
بازدید دیروز :1
کل بازدید :84269
تعداد کل یاداشته ها : 11
103/9/2
10:35 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
علی کارگر[158]
سه..... دو...... یک..... کات!

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
اردیبهشت 1389[1]

مخاطب فیلم، با هر سطح
سلیقه‌ای می‌تواند هر کدام از اپیزودهای آن را بپسندد.

این فیلم از یک
حلقه مفقوده رنج می‌برد و آن اپیزودی بود که قرار بود زنده یاد «سیف‌الله
داد» آن را بسازد که با در گذشت او، این بخش ناتمام ماند و در واقع فیلم از
فقدان این بخش رنج می‌برد و این قضیه سبب شده تا این فیلم ناقص شود.
در
اپیزود اول «طهران تهران» که توسط «داریوش مهرجویی» ساخته شده، ما نسل
قدیم را داریم. نسل میانی تهران را قرار بود شادروان «سیف‌الله داد» بسازد و
نسل سوم، در اپیزود «تهران سیم آخر» توسط «مهدی کرم‌پور» ساخته شده است.
نکته مهم این دو اپیزود مکمل هم دیگر بودن در محتوا و مضمون است اما همان
طور که عرض کردم، در مجموع فیلم ناقص است.
اما اگر بخواهیم نگاه مستقل
به دو اپیزود داشته باشیم ، شاهد پارادوکس‌های فراوان به لحاظ محتوایی در
دو داستان هستیم.


در اپیزود «داریوش مهرجویی» ما شاهد نسلی هستیم که
بسیار شاد، امیدوار به آینده و از همه مهم‌تر دارای یک خرد جمعی است اما در
اپیزود «مهدی کرم‌پور» ما شاهد گروهی افراد متعلق به نسل جوانی هستیم که
بسیار ناراحت، عصیانگر و آشفته تصویر می‌شود که دارای خرد جمعی نیستند، کار
جمعی انجام نمی‌دهند چنانچه هر کدام از پرسوناژها به راه خود می‌روند که
این مسئله، به لحاظ ساختار در هر دو اپیزود خوب درآمده است. همدلی و تفرقه
در دو اپیزود مکمل یکدیگر هستند و ما به این نتیجه می‌رسیم که فاصله عمیقی
بین دو نسل وجود دارد.
در اپیزود «داریوش مهرجویی»، ما تهران را بسیار
زیبا، آرام، آفتابی و شاد می‌بینیم که نشانی از هیاهو در آن نیست، و در
اپیزود «کرم‌پور» تهران را آشفته، پر از گرد و غبار ، پر از دورویی، پلشتی و
زشت می‌بینیم.
«داریوش مهرجویی» مثل سایر آثارش از ستاره‌گرایی پرهیز
کرده است و این فیلم شباهت‌های نزدیکی به فیلم «مهمان مامان» دارد. بازگشت
«داریوش مهرجویی» به عناصر و مولفه‌های سنتی شهری، تاکید بر زندگی خانوادگی
و بنای محکم خانواده‌ای که دارد، از جمله نقاط قوت اثر است و می‌توان به
سکانس تکان‌دهنده تحویل سال اشاره کرد و یا فصلی که در آن مادربزرگ‌ها چشم
به راه فرزندان خود هستند.
«داریوش مهرجویی» بعد از تجربه تلخ
«سنتوری»، در سینماها بازگشت باشکوهی دارد و در فیلم او همه چیز سرجای خودش
است. بازیگران استار نیستند اما خوب بازی می‌کنند.
در اپیزود «مهدی
کرم‌پور» یک کنسرت موسیقی لغو می‌شود اما اینجا، در «روزهای روشنایی» خانه
خراب می‌شود و آن خانواده خم به ابرو نمی‌آورند و با امید به آینده زندگی
خود را پیش می‌برند. فیلم تدوین و نماهای دوربین خوبی دارد که گاه روی دست و
گاه کرین است. در این اپیزود شهر، تهران دیدنی است و با ظرافت هنری
«داریوش مهرجویی» کار شده است.
در این اپیزود، «مهدی‌کرم‌پور» از
ساختاری کلیپ گونه استفاده کرده که ما در تقطیع نماها و ضربآهنگ می‌بینیم
که او در «چه کسی امیر را کشت» و «جایی‌دیگر» هم این ساختار را حفظ کرده
بود، اما تعدد پرسوناژها، فیلم را به اثری متوسط تبدیل کرده است ضمن آن که
در پایان‌ فیلم گرچه کلاف داستان باز می‌شود اما می‌شد بهتر از این کار
کرد.
به نظر من بهترین کار کرم‌پور همچنان «جایی‌دیگر» است.
در
مجموع فیلم «طهران تهران» ارزش دیدن را دارد چرا که فیلم آرامی است که
می‌بایست دیده شود. فیلمی ساده، صمیمی و روان است که مخاطب آن، با هر سطح
سلیقه‌ای می‌تواند از هر کدام از اپیزودها خوشش بیاید.

منبع:
فارس


89/2/29::: 1:57 ع
نظر()